بيا تا برويم . . .
اول: رخصت
سیاه میپوشی، میآیی، مینشینی کنارم، کنارش.
امشب هم میان این همه رنگ، سیاه را انخاب کردهای، زنجیر برداشتهای، سینه را آماده کردهای.
اشک میریزی، سینه میزنی، هروله میکنی!
امروز هم میان این همهجا، این خانه را انتخاب کردهای، یا الله گفتهای و آمدهای نشستهای این گوشه.
گوش میدهی، ضجه میزنی، دعا میکنی، بلند میشوی که بروی.
اینبار هم ذکر رفتنت خنده است و گاهی قهقهه. خوش آمدید. فردا شب هم تشریف بیاورید.
دوم: غربت
غربتت را باور کردهایم. غربتش را. غربتمان را از او. قرابتمان را به او، نه.
غریبش کردهایم، برای غربتش گریه کردهایم، برای غریبیمان قیام کرد.
غریبمان میدانست، باور نکردیم.
باور داریم، ایمان آوردهایم، تا آخر هم پایش ماندهایم!
سوم: همت
ساکتی! اینجا نشستهای که چه؟!
آنقدر رفتهای و برگشتهای بین این دستهها که نمیدانی کجا میروند، چرا میروند؟ برای که میروند؟
راه بیافت! از کاروان عجیب عقب ماندهای.
بیا تا برویم . . .
پ.ن۱:اجابت دعوت یک دوست هم بود.
پ.ن۲: تا سه نشه بازی نشه.
عاشورا مظلوميتی مضاعف!
میبینم که رییس ما لینکتون کرده
والا هر جور خودتون صلاح می دونيد! * اون مطلب من رو که گذاشتم تو کامپيوتر اتاق خودمون٬ خونديد؟ خبرها و تيتر هام رو ميگم. * لينک اون وبلاگه رو نداديد ها! همونايی که با تيترها بازی(!)می کردند. * يا علی
دست شما درد نکنه٬ سر زدم به وبلاگشون٬ خيلی باحال اند!
سلام دست مريزاد. دم قلمتان گرم ضمنا لطفا ضجه بزنيد اما هيچ وقت زجه نزنيد! يا حق
<*بسم الله الرحمن الرحيمَ للّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَه وَفي كُلِّ ساعَهٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا بِرَحمَتِكَ يا اَرحَمَ الراحِمين*> سلام من يك طلبه هستم نمي دانم تصورتان از طلبه و حوزه چيست،هدف من از ايجاد وبلاگم براي پاسخگويي به سوالات ديني شما و ترويج اسلام ناب محمدي به صورت آنلاين و در فضاي مجازي مي باشد.اميدوارم مطالب اين وبلاگ مورد پسندتون قرار گرفته باشد. شما مي توانيد با نظرات خود مرا در كامل تر كردن اين وبلاگ ياري كنيد. اگر سوالي در مورد مسائل ديني، اعتقادي ، سياسي ، اجتماعي و... ذهن شما را به خودش مشغول کرده ، مي توانيد با طلبه آنلاين آن را حل کنيد. منتظرت هستم به کلبه ما هم سري بزنيد خوشحال مي شوم خدا نگهدار
اگر سياه نبود، بهتِ احساس ما با کدام رنگ تفسير میشد؟ موفق باشيد سلام
بیا تا برویم . . .
سلام ببشخيد دير شد . شدديگه. خب گفتی منتظرم . خب اومدم الان انتظارتون تموم شد . خوب شکر خدا همين ديگه اومدم خب چی بگم... چی... نکنه فکر ميکنی که من اينقدر وقت و حوصله دارم که ميشينم اينا رو بخونم . بابا من کتاب شهيد رو که اينقدر دوست دارم رو هنوز هم تموم نکردم . آخه بعد از اين همه سال خب جدا هنوز متوجه نشديد جوونا معمولا حوصله ندارن بشينن يه متنی رو بخونن. اصلا چرا هر کی ميخواد آموزش بده فقط از روش نوشتن .بابا اين همه روش آموزشی جذاب ديگه. آخ آخ دوباره يادم رفت من متاسفانه خيلی صميمی ام بعد فکر ميکنم ديگران هم همينجورين بعد يه عيبی که ميبينم ميرم زودی ميگم بعد ميبنم بنده خدا ناراحت شد بعد دوباره يادم مياد بابا همه که باهات صميمی نيستن بعد يه خورده بايد مودبانه تر و اينا حرف بزنی. آره ... خب بعد در پناه حق
لابد برای تو نوشته نشده! همين.